قصه فرشتگان جنگ | نقد شفاهی کودک و فرشته مسعود نقاش زاده
کودک و فرشته» به کارگردانی مسعود نقاشزاده که محصول سال ۱۳۸۷ است روایتگر روزهای آغازین اشغال خرمشهر از نگاه دختری نوجوان است که به دنبال برادر گمشده خود میگردد.
نزدیک به چهار دهه از آزادسازی خرمشهر میگذرد و تنها تعداد انگشتشماری اثر هنری جدی چه درباره مقاومت بینظیر مردم این شهر در ابتدای اشغال و چه درباره عملیات بینظیر الی بیتالمقدس که به آزادسازی این شهر انجامید تولید و عرضه شده است.
رمان پر مخاطب "دا" که روایتگر حضور دختری جوان در مقاومت مردم خرمشهر در برابر تجاوز خصمانه ابرقدرتهای دنیا است نمونهای موفق از آثار هنری تولید شده در مورد خرمشهر است.
در حوزه تولید آثار مکتوب به همت نویسندگان و پژوهشگران دفاع مقدس خاطرات زیادی از مردم در دوره زمانی ۴۵ روزه مقاومت مردمی در برابر اشغالگران و چه خاطرات فرماندهان و رزمندگان از عملیات بزرگ آزادسازی خرمشهر در دسترس است که میتواند منبع رجوع هنرمندان برای تولید آثار هنری باشد.
رهبر انقلاب در بخشی از تفریظی که به کتاب «همپای صاعقه» نوشتهاند، میفرمایند: این کتاب یک منبع بسیار غنی و ارزشمند است که از آن میتوان دهها کتاب و فیلمنامه استخراج کرد. اما میبینیم تنها یک اشاره سینمایی از آن عملیات بزرگ در قاب تصویر داریم که مربوط به قسمتهای پایانی سریال در چشم باد است.
از عملیات معروف «نرماندی» سال ۱۹۴۴ که در جنگ جهانی دوم منجر به آزادسازی فرانسه از اشغال نیروهای آلمانی شد، با گذشت بیش از 70 سال هنوز آثار سینمایی تولید میشود.
آمریکا که در جنگها همیشه متجاوز و جنگطلب بوده در سینما چهرهای صلحطلب و مردمدوست از خود تصویر میکند که میتوان به دهها فیلمی که در این چند سال اخیر در خصوص تجاوز به افغانستان و عراق ساخته اشاره کرد.
متاسفانه فضای روشنفکری هنری در ایران به تقلید از روشنفکران غربی علم سینمای ضد جنگ را بلند کرده است اما به این تفاوت آشکار واقف نیست که روشنفکران اگر در غرب علیه جنگ موضع میگیرند چون جنگها در آنجا غالبا تجاوزگرانه و خصمانه بوده اما در هشت سال جنگ ایران رزمندگان ما در موضع دفاع از حیثیت و شرف ایستاده بودند.
دوره هشت ساله دفاع مقدس به واسطه برخی ویژگیها ظرفیت عظیم هنری ایجاد کرده که میتواند برگ برنده و برند ملی ما در حوزه سینما باشد، اول دفاع ما یک دفاع ملی و مردمی است که فقط محدود به نیروهای رسمی نظامی کشور نشده بود و ویژگی دیگر تنوع اقشار درگیر این حماسه بزرگ که از شهید برونسی بنا تا شهید احمدرضا احمدی نفر اول کنکور پزشکی را در بر میگیرد.
حضور زنان در این هشت سال دفاع چه در پشت جبههها پای نخ و سوزن کامواها و تنورهای نانوایی تا بهداریها و بیمارستانهای صحرایی گنجینهای از خاطرات و حوادث است که میتواند منبع تولید آثار داراماتیک قرار بگیرد.
تنوع فضاهای نبرد از ارتفاعات بازی دراز تا دشت عباس، از رودخانه کارون تا رملهای روان فکه لوکیشنهای متعدد در اختیار سینماگران قرار میدهد تا از این سینمای آپارتمانی جدا شوند و این هم ویژگی قابل اعتنایی است و دهها ویژگی دیگر که مجال طرحش فراهم نیست.
تقریبا همه این فیلمهای جدید در یک ویژگی مشترک هستند که در ابتدای آنها و بر پرده سیاه پیش از اکران این جمله نقش میبندد، «برگرفته از یک داستان واقعی» شاید در غرب این داستانها تحریف شده باشد اما دوره هشت ساله دفاع ما شامل هزاران داستان واقعی اثرگذار است که میتواند منبع تولید اثر قرار بگیرد و نیاز به داستانپردازیهای تخیلی و دور از واقعیتها را رفع میکند، داستانهایی که در کتابهای خاطرات رزمندگان و شهدا امروز در دسترس است، امروز ما باید با گرفتن آرایش تهاجمی در سینمای دفاع مقدس این خاطرات را از حصار کلمات جدا کرده و بر پرده جادویی سینما نقش ببندیم.
با یک فیلم شریف و بدون ادعا طرف هستیم که تصویری سینمایی از روزهای اولیه اشغال خرمشهر در برابر چشمان ما خلق میکند.
فرشته در این فیلم تمثیلی از همه دختران فرشته صفتی است که در روزهای مقاومت خرمشهر حماسههایی بینظیر آفریدند.
مسعود نقاشزاده با سواد و تسلطی که در کارگردانی این فیلم داشته توانسته با وجود ضعفهایی که در فیلمنامه موجود بوده روایت سینمایی خود را تا حد قابل قبولی به ثمر برساند.
نقاشزاده در مصاحبهای گفته است برای بازنویسی فیلمنامه این اثر به خاطرات زنان و دختران خرمشهری که در کتاب ۴۵ روز مقاومت روایت شده رجوع داشته و برخی صحنههای عالی مثل صحنههای حضور دختران در تدارکات یا جنتآباد شاید حاصل همین رجوع باشد.
محمدرضا گوهری نویسنده این اثر و آثار شاخص فرزند خاک، ملکه، خیلی دور خیلی نزدیک انسان دغدغهمندی در حوزه سینمای دفاع مقدس است و این با مرور کارنامه آثارش مشخص است اما ضعف عمدهای که در همه آثار این نویسنده موجود است مشکل شخصیت پردازی کارکترهاست.
گوهری نویسندهای است که برای شخصیتپردازی بیشتر به ذهنیات نقشها توجه دارد تا عینیات آنها و برای قالب بیانی سینما که قالب عینیات است این ضعف بوده و اجازه شکلگیری فریند شخصیتپردازی و به تبع آن روایت قصه را نمیدهد، کند شدن روایت در اکثر فیلمنامههای گوهری شاید ناشی از همین ضعف باشد.
استفاده از نابازیگران و به خصوص مونا احمدی در شخصیت اصلی شاید قصه را باورپذیرتر کرده باشد اما ضعفهای بازیگری در قسمتهایی از اثر مشخص است که این نکته را باید در نظر گرفت بازی در چنین داستانی با صحنههای جنگی و سخت واقعا برای دختری نوجوان کار آسانی نبوده است که او از پس ایفای این نقش برآمده است.
فیلم شریف «کودک و فرشته» برای ما خرمشهر جنگزده را روایت میکند و ادعاهای بزرگی هم ندارد، فیلمی است قابل دیدن و دوست داشتن.
بخش هایی از نقد شفاهی فیلم کودک و فرشته در چهارشنبه های سینمایی مسجد الرسول جیرفت (ص)