گزارش تاریخ | نقد شفاهی فیلم ماجرای نیم روز محمدحسین مهدویان
فیلم ماجرای نیمروز را با هم دیدیم، فیلم دیدنی که با نگاه به وقایع سال 60 و جنایات سازمان منافقین ساخته شده است.
از بهترین فیلمهای مرتبط با منافقین فیلم ماجرای نیمروز دومین ساخته سینمایی محمدحسین مهدویان و بهترین فیلم کارنامه سینمایی این سینماگر و از بهترین فیلمهایی است که تا امروز در مورد منافقین ساخته شده است.
مهدویان، کارگردان جوانی که با ساخت مستند تلویزیونی حکایت زمستان، داستان زندگی شهید باقری سبک و سیاق متفاوت خود در کارگردانی را به رخ کشید و خیلی زود نام خود را بر سر زبانها انداخت، سبکی از پشتوانه و دغدغه مستندسازی او بر میخیزد و او را تبدیل به یک مستندساز-سینماگر کرده است.
سبکی که در اولین فیلمش، ایستاده در غبار هم وجود داشت و در ماجرای نیمروز آن را داستانیتر کرد، بازسازی وقایع و یک دوربین روی دست با کادر تلویزیونی که معمولا هم از شخصیتهای فیلمش دور است، واقعه محوری تا شخصیت پردازی.
فاصله تیپ تا شخصیت و حادثه تا درام
ماجرای نیمروز روایتگر داستان یک تیم اطلاعاتی است که بعد تغییر فاز سازمان منافقین به مسلحانه سعی در شناسایی اهداف و از بین بردن سردستههای این تشکیلات را دارند.
این گروه تیپهایی از آدمهای متفاوتی است که در عملگرایی و آرمانگرایی مشترک هستند هر کدام هم نماد یک سبک تفکری که در آخر همه با هم یکرنگ میشوند اما هیچکدام از این تیپها شخصیت نمیشود و حادثهها هیچکدام درام.
ماجرای نیمروز به واسطه عدم شخصیتپردازی قوی و عدم وفاداری به ساختار درام همواره تماشگر را در حد یک ناظر بیرونی نگه داشته و نمیتوانند به اندازهای تاثیرگذار حس او را با خود درگیر کند.
جای خالی منافقین در داستان
فیلمساز در کنار شخصیتهای مثبت داستان، تیم عملیاتی، به شخصیت و تشکیلات منفی، یعنی سازمان منافقین نزدیک نمیشود و نمیتواند اوج جنایات و پلیدیهای منافقین را به تصویر کشد.
حتی در برخی سکانسها مانند سکانس آغازین که متن تغییر رویکرد منافقین به مسلحانه خوانده میشود با واقیعت و التهاب آن روز فاصله زیادی دارد، سازمانی که خودش به صورت مستقیم به ترور 6 هزار ایرانی اعتراف کرده و در کنارش همواره سعی داشته وجه مردمی و مظلوم به خود بدهد.
هنوز جنایات منافقین در سینمای ایران تصویری نشده بهگونهای که حس تنفر شدید مخاطب را به این جنایتکاران برانگیزد.
نقش حاشیهای شهید لاجوردی و سانسور یک زن باهوش
از نظر تاریخی نقش مهم شهید لاجوردی در مبارزه با سازمان منافقین و حمله به خانه زعفرانیه کمرنگ شده است و ماجرای لو رفتن خانه تیمی زعفرانیه به واسطه هوش یک زن خانهدار جور دیگری روایت شده است.
ماجرای خانمی که بهواسطه تعداد زیاد کیسههای زباله منزل یک زوج جوان به آنها مشکوک و محل زندگی موسی خیابانی را گزارش میکند، داستانی که به اندازه کافی دراماتیک هست اما در فیلم اشارهای به آن نمیشود.
کارگردانی برخی سکانسها ضعیف است
کارگردانی مهدویان جای کار دارد و در برخی صحنهها مانند سکانس آخر، حمله به خانه زعفرانیه بسیار ضعیف است و این سکانس مثل تفنگ بازی بچگانه به نظر میرسد.
بازیهای فیلم یکدست نیست درست مانند خود ریتم فیلم، اما انتخاب بازگران به درستی انجام شده و به تیپهای خلق شده نزدیک است.
برای مخاطبانی که دهه شصت را ندیدهاند
در مجموع، فیلم ماجرای نیمروز با همه ضعفهایش از بسیاری فیلمهای این سالهای سینمای ایران جلوتر است و توانسته برای مخاطبی که دهه شصت را ندیده گوشهای از وقایع آن سالها را به تصویر بکشد، یک فیلم سرپا و با موضع که میتوان تا آخر آن را دید و چیزهایی دانست.
- ۹۷/۰۷/۲۶